honar-admin

بداهه سرایی انجمن شعر ترنم بسیج هنرمندان ابرکوه بمناسبت فرا رسیدن محرم ۹۹

به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج هنرمندان کشور، شاعران کانون بسیج هنرمندان ابر کوه به مناسبت محرم سال 99 بداهه سرایی داشتند، که متن این بداهه سرایی به شرح ذیل است:

آغاز فصل نوحه و ماتم رسیده است
ترکیب بند تازه از این غم رسیده است
بر تن نموده رخت عزا را و آسمان
اشکش برای روضه دمادم رسیده است

امشب هوای کرب و بلا فرق میکند
حال و هوای روضه ی ما فرق میکند
دیدم غریب تر شده ای شاه  نینوا !
در دل نوای  شور و نوا فرق میکند

اندر میان قافله دلدار می رود
زینب به عشق سید و سالار می رود
هردم کنار علقمه غوغا به پا شود
با اشک دیده باز علمدار می رود

دنیاچنین به چشم خودش غم ندیده است
هرسمت شهر بیرق و پرچم کشیده است
بر راویان قصه همینجا خبر دهید
برزخم های  غم  زده مرهم رسیده است

پیراهن عزای تو شد اعتبار من
پرچم سیاه ماتم تو اقتدار من
مجنون عاشقی که دم از عشق می زند
یک عمر نوکری تو شد افتخار من

دل مویه های دل همه از محتشم سرود
باز این چه نوحه و چه عزایی که غم سرود
جاری شده ز نهر ارادت غم حسین(ع)
شاعر ز یار، واژه کم آورد و کم سرود

«بازاین چه شورش است» که افتاده در دلم
امشب قلم کشیده غمی ساده در دلم
خون می شود دلم و از این چار پاره ها
یک اتفاق سرخ که رخ داده در دلم

دنیا که قول داده به قلبم محرم است
سقای اشکهای غمت هم شوم کم است
بی شک به جز شعورحسینی که دردل است
شال عزای نوکرتان نوحه وغم است

بااذن تو حیاط دلم روضه خانه است
کنج اتاق کوچکمان چایخانه است
پرکرده عطر روضه تمام محله را
هرخانه یه حسینیه ی عاشقانه است

اسفند دانه دانه ی بی تاب می شوم
جارو به دست خادم ارباب می شوم
افسوس می خورم به عزادارهای تو
از شرم روسیاهی خود آب می شوم

عمریست باسکوت دلم روبرو شدم
درمجلست نشستم وباآبرو شدم
درهم شکسته جام غروری که داشتم
باضربه های طبل تو,من زیرو رو شدم

با تکه پاره های غزل جور می شوم
از هر چه غیر آل علی دور می شوم
شکر خدا که عشق تو در سینه من است
 عشق حسین دارم و مغرور می شوم

وقتی که ریخت پای ضریح شما دلم
فهمیده تازه آمده امشب کجا دلم
اینجا میان هق هق خود دم گرفته ام
تنها میان همهمه گشته رها دلم

امشب به اسم پاک تو قلبم جلا گرفت
با اشک روضه های تو یک کربلا گرفت
در مجلس شما نظر افتاد بر دلم
رزق تمام سال مرا از شما گرفت

آتش فتاده در دلم از سوز ماتمت
بر لب رسیده جان من از غربت غمت
من پا شکسته آمده ام مجلس شما
آری شفا گرفته ام از دست پرچمت


ازکودکی که نام شما را شنیده ام
آن خاک تربتی که به کامم چشیده ام
زائرشوم مقابل آن گنبد طلا
برآرزوی قلبی خود هم رسیده ام

شاعران

عقیله مشتاقیان  ـ صدیقه حاصلی پورـ زهرا غلامزاده ـ صدیقه راجی ـ مریم زارعپورـ صدیقه کاظمی پناه  ـ فریبا عباسی ـ بتول احسانفر ـ زینب راجی ـ  سارامطلبی خواه ـ طیبه فلاحزاده

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.
CAPTCHA
لطفا به این سوال برای جلوگیری از ارسال اسپم پاسخ دهید.