يادداشت با عنوان «مینایی شویم تا همیشه بمانیم»
يادداشت:تيمور غلامي
گاهی ارتفاع معرفت مان پست می شود آن زمان که حال دل مان هوایی و هر جایی می شود . دور می شویم از خودمان و ناپاک تر از گناهی می شویم که نام کوچکش خیانت است و شهرتش جنایت . گازهای سمی آلوده مان می کنند و جایی برای نفس کشیدن برای مان باقی نمی گذارند . شانه ای برای آرامش پیدا نمی کنیم و می شکند قلب هایی که به رسم دلدادگی ، صادقانه تقدیم کرده بودیم و ترک بر می دارد باور های ایمانی که نه ، بلکه آرمان های انسانی مان . هوا شناسی اعلام می کند که برای حال دل تان فعلا در خانه وجوتان بمانید و دل ندهید . بمانید در چهار دیوار بلوغ فکری تان ولی مگر می شود !! پیش از اعلام دل داده بودیم به امید هوای پاک .... بیایید مینایی شویم تا باران ببارد . باز بر گردیم به همان طراوت و پاکی خدادادی مان همان شرافت ، همان تقوا . دل ندهیم اگر دادیم ، پس نگیریم . باز بر گردیم به نم نمای باران . به سفیدی و پاکی برف تا رود جاری شود تا چشمه بجوشد از وجودمان . از وقتی مینایی شده ام چه قدر که حال دلم و هوای وجودم پاک شده است . نفس می کشم تا بی کرانه . پرواز می کنم تا آشیانه . پرنده شده ام و دلم پرواز می خواهد . آواز شده ام و دلم ترانه می خواهد . پرواز را از یکدیگر نگیریم . صبور باشیم در آدم بودن مان . بگذارید بنویسیم از پاکی و از طراوت و شکوه و دلدادگی های استوار هم چون کوه . بیایید مینایی شویم و آواز های عاشقانه بخوانیم تا که همیشه زنده و پاک و نجیب و دست نیافتنی بمانیم و از یاد نرویم.استوار باشیم تا زمین نخوریم . کودک های زمین را و پاکی و طراوتش را بر هم نزنیم . بر شیشه های دلداگی سنگ نزنیم تا که مینایی شویم و مینایی بمانیم و مینایی بخوانیم .
انجمن ادبيات داستاني بسيج هنرمندان خراسان شمالي
تیمور غلامی دی ماه ۱۴۰۱
افزودن دیدگاه جدید